×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

سونای

؟؟؟

× شعر
×

آدرس وبلاگ من

asmar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sevil m1351

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

انگشتر نشان

مثل روز روشن بود توی افکارم
به یاد دارم که می راندمت از خیالم
ندانستم که چه شد ، شدی شریک روزهایم
نان و نمک خوردی و جا ماندی یک شب توی خیالم
گفتم که میهمان است عیبی ندارد
میهمان رفتنیست ابدی نمی ماند
روزها می گذشت و هفته ها می رسید به آخر
دیدم گرفته به تصخیر مرا آن میهمان افکارم
ندانستم چرا وقت ستایش
انگشتر دیگری بود توی انگشت نشانم
یکشنبه 4 دی 1390 - 5:04:47 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://motamedossadat.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 دی 1390   7:59:03 PM

عشق عینک سبزی است که با آن انسان کاه را یونجه می بیند

(مارک تواین)                                                                     

http://amirtom11.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 8 دی 1390   11:22:31 PM

سلام امید وارم موفق باشی.

http://sma.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 5 دی 1390   11:30:06 PM

خیلی خوشحالم که از نقد من استفاده کردید. منتظر نقد های شما هستم.

و خوشحالم از آشنایی با شما

http://sma.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 4 دی 1390   9:32:55 PM

سلام

مرسی از اینکه از وب من دیدن کردید و نظر گذاشتید.

نقدی در مورد شعر شما البته جسارت نباشه یک نظرِ

در مصرع 6 و 7 و 9:

روزها ،هفته ها و ماه ها می گذشتند و سال می رسید به آخر

اما گرفته به تصخیر افکارم، آن میهمان

انگشتر دگری بود، در انگشت نشانم 

 

آمار وبلاگ

18442 بازدید

15 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

30 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements